بررسی مباحث جدید فیزیک از دیدگاه فلسفی و بسط تفکرات الهی و شناخت‌‌شناسی

۳ مطلب با موضوع «فیزیک‌بان» ثبت شده است

شانس chance (قسمت سوم)

پ بازگشت به  طبیعت شانسکی

آیا باورشان نمی‌آید  که ما خدایی را می پرستیم که او نه تنها جهان را آفریده است بلکه قوانین و علوم حاکم بر آن را نیز آفریده است.  حتی اگر شانس به عنوان یک قاعده هم پذیرفته شود خدای عین وجود ما از خدایی خود نمی‌افتد.

راستی شانس خالق نمی خواهد؟!

سوال: آیا در نظر این افراد حادثه و احتمالی که امروز طبیعت در آن استقرار یافته است نسبت به دیگر حادثه ها و پیشامد ها پایدارتر و سازگارتر  است؟ چرا بله و یا چرا نه؟ اگر طبیعت احتمالات پایدار را قبول می‌کند و از احتمالات ناپایدار عبور می‌کند آیا وجود حالت‌های پایدار نیاز به قوانین و قواعدی غیر از شانس ندارد؟

طبیعت چه شانسکی و چه غیر آن قوانین پایه ای دارد که آن قوانین قائم به ذات خود نیستند و نیاز به وجود آورنده دارند.

و اگر هم احتمالات نسبت به یکدیگر هیچ ارجحیتی ندارند و هیچ‌ کدام سازگاری بیشتری نسبت به دیگری ندارند پس دنیای ما هر ساعت باید ویران شده و دوباره به  حالت جدیدی بیافتد چرا که این حالت جدید پایداری بیشتری نسبت به بقیه حالات ندارد و دنیای ما هم دائم در حال تغییر است دائم باید در حالت ناپایدار جدیدی قرار گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شانس chance (قسمت دوم)

ب تفکر مبتنی بر شانس

ما اصلا کاری به این که شانس می‌تواند به خودی خود خدا را نفی کند یا نه نداریم امّا می‌خواهیم ببینیم اگر ما معتقد به شانس شدیم طبق این اعتقاد چگونه باید فکر کنیم:

اعتقاد به شانسکی بودن طبیعت هر مفهومی که نداشته باشد حداقل دارای این مفهوم است که شخص معتقد به آن همه چیز را کشک و پوچ می‌داند (امّا تاریخ پوچ انگاری زودتر از این حرف‌ها شروع شده است) آیا کسی که هر روز به درختان و کوه‌ها و آسمان و زمین نگاه می‌کند می‌تواند بپذیرد که همه‌ی این‌ها محصول شانس است

در مورد شانس حداقل چیزی که می‌توان گفت این است که اثبات پذیر نیست چرا که فرضا من معتقد به شانس باشم بنابر این نه تنها آسمان‌ها و زمین بلکه خود من هم باید محصول شانس باشم یعنی پوچ باشم آیا موجود پوچ می‌تواند به اثبات چیزی بپردازد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شانس chance (قسمت اوّل)

الف طبیعت شانسکی :  طبیعت محصول شانس است یعنی  احتمالات مختلف. آیا واقعا این گونه است؟

می گویند طبیعت همیشه بین میلیاردها شاید هم بیشتر، حادثه ی مختلف بالاخره یکی را انتخاب می کند و بعد از آن در حالت جدیدی قرار می گیرد که در پیش روی خود یک فضای نمونه ای دیگر دارد که این فضای نمونه ای نیز به نوبه ی خود می تواند به بزرگی فضای نمونه ای قبلی باشد و همین طور طبیعت جلو می رود بعضی وقت ها انتخاب های طبیعت آن را به سمت ویرانی می برد و بعضی وقت ها این انتخاب ها آن را به سازگای می برد و بالاخره این گونه طبیعت به حال کنونی خود رسیده و سپس می گویند خوب همه چیز خوبه پس چه نیازی به خدا هست ؟ پس طبیعت خدا نمی خواهد.

ما می پرسیم این حرف ها چه ربطی به وجود خدا دارد ؟

به فرض که طبیعت در عمیق‌ترین لایه خود از هیچ قاعده‌ای به جز قاعده‌ی شانس پیروی نکند آیا این مستلزم این است که خدا وجود ندارد یا طبیعت نیاز به خدا ندارد؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حمید رضا مستاجران