بررسی مباحث جدید فیزیک از دیدگاه فلسفی و بسط تفکرات الهی و شناخت‌‌شناسی

۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

شانس chance (قسمت سوم)

پ بازگشت به  طبیعت شانسکی

آیا باورشان نمی‌آید  که ما خدایی را می پرستیم که او نه تنها جهان را آفریده است بلکه قوانین و علوم حاکم بر آن را نیز آفریده است.  حتی اگر شانس به عنوان یک قاعده هم پذیرفته شود خدای عین وجود ما از خدایی خود نمی‌افتد.

راستی شانس خالق نمی خواهد؟!

سوال: آیا در نظر این افراد حادثه و احتمالی که امروز طبیعت در آن استقرار یافته است نسبت به دیگر حادثه ها و پیشامد ها پایدارتر و سازگارتر  است؟ چرا بله و یا چرا نه؟ اگر طبیعت احتمالات پایدار را قبول می‌کند و از احتمالات ناپایدار عبور می‌کند آیا وجود حالت‌های پایدار نیاز به قوانین و قواعدی غیر از شانس ندارد؟

طبیعت چه شانسکی و چه غیر آن قوانین پایه ای دارد که آن قوانین قائم به ذات خود نیستند و نیاز به وجود آورنده دارند.

و اگر هم احتمالات نسبت به یکدیگر هیچ ارجحیتی ندارند و هیچ‌ کدام سازگاری بیشتری نسبت به دیگری ندارند پس دنیای ما هر ساعت باید ویران شده و دوباره به  حالت جدیدی بیافتد چرا که این حالت جدید پایداری بیشتری نسبت به بقیه حالات ندارد و دنیای ما هم دائم در حال تغییر است دائم باید در حالت ناپایدار جدیدی قرار گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شانس chance (قسمت دوم)

ب تفکر مبتنی بر شانس

ما اصلا کاری به این که شانس می‌تواند به خودی خود خدا را نفی کند یا نه نداریم امّا می‌خواهیم ببینیم اگر ما معتقد به شانس شدیم طبق این اعتقاد چگونه باید فکر کنیم:

اعتقاد به شانسکی بودن طبیعت هر مفهومی که نداشته باشد حداقل دارای این مفهوم است که شخص معتقد به آن همه چیز را کشک و پوچ می‌داند (امّا تاریخ پوچ انگاری زودتر از این حرف‌ها شروع شده است) آیا کسی که هر روز به درختان و کوه‌ها و آسمان و زمین نگاه می‌کند می‌تواند بپذیرد که همه‌ی این‌ها محصول شانس است

در مورد شانس حداقل چیزی که می‌توان گفت این است که اثبات پذیر نیست چرا که فرضا من معتقد به شانس باشم بنابر این نه تنها آسمان‌ها و زمین بلکه خود من هم باید محصول شانس باشم یعنی پوچ باشم آیا موجود پوچ می‌تواند به اثبات چیزی بپردازد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شانس chance (قسمت اوّل)

الف طبیعت شانسکی :  طبیعت محصول شانس است یعنی  احتمالات مختلف. آیا واقعا این گونه است؟

می گویند طبیعت همیشه بین میلیاردها شاید هم بیشتر، حادثه ی مختلف بالاخره یکی را انتخاب می کند و بعد از آن در حالت جدیدی قرار می گیرد که در پیش روی خود یک فضای نمونه ای دیگر دارد که این فضای نمونه ای نیز به نوبه ی خود می تواند به بزرگی فضای نمونه ای قبلی باشد و همین طور طبیعت جلو می رود بعضی وقت ها انتخاب های طبیعت آن را به سمت ویرانی می برد و بعضی وقت ها این انتخاب ها آن را به سازگای می برد و بالاخره این گونه طبیعت به حال کنونی خود رسیده و سپس می گویند خوب همه چیز خوبه پس چه نیازی به خدا هست ؟ پس طبیعت خدا نمی خواهد.

ما می پرسیم این حرف ها چه ربطی به وجود خدا دارد ؟

به فرض که طبیعت در عمیق‌ترین لایه خود از هیچ قاعده‌ای به جز قاعده‌ی شانس پیروی نکند آیا این مستلزم این است که خدا وجود ندارد یا طبیعت نیاز به خدا ندارد؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حمید رضا مستاجران

تاملی در باب استخدام ابزار

در میان افکار متفاوت در مورد استفاده کردن یا استفاده نکردن از ابزار چند فکر شاخص وجود دارد

1-      دسته ی اول که هر گونه استفاده از ابزار را برای بهره گیری از طبیعت غیر مجاز می شمارند. امّا چرا؟

بر طبق عقیده ی این عده خداوند همه چیز را بر اساس حکمت آفریده (البته این مورد قبول ما هم هست) و نباید طبیعت الهی را بر هم زد. بنابراین ما حق هیچ دخالتی در طبیعت را نداریم. نتیجه ی این صحبت این است که باید کوچک ترین ابزار را کنار گذاشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تاملی در باب اصول تفکر

اصول عقلی چیزهایی‌اند که توسط اهل تعقل زمانه پذیرفته شده‌اند این مسائل می‌تواند درست باشند یا نباشند ( بعضی از این اصول اثبات‌پذیر هم هستند) اما اگر یک زمانی در این اصول شک کردیم راه برون‌ رفت از این شک چیست؟

 قبل از راه حل باید تعریفی از اصل ارائه داد: اصل قاعده‌ی پذیرفته شده ایست که دلیل پذیرفته شدن آن این است که عموم مسائل را می‌توان با آن درست توضیح داد.

ممکن است بپرسید اگر اصل می‌تواند عموم مسائل علمی را درست توضیح دهد دیگر چه جای شک است. در واقع مشکل به چند چیز برمی‌گردد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱

خط مشی

به نام خدا

در این جا سعی دارم چند تذکر کلی را برای خودم در این وبلاگ مطرح کنم و اگه چیز مسئله جدیدی به نظرم رسید دوباره خواهم نوشت.

اول: این که این وبلاگ بیشتر از آن که علمی ( به مفهوم این که نوشتارهای آن ناشی از علم قطعی و یقینی نویسنده باشد) باشد در جهت هم‌فکری و مباحثه با مخاطبان ایجاد شده است چرا که اگر بنا به نوشتن مسائل صد در صد یقینی بود معلوم نبود چه موقع موفق به ایجاد وبلاگ می‌شدم

دوم : بنابراین از هر دوستی که خواننده‌ی مطالب قرار می‌گیرد خواهش دارم که نظر مثبت و یا منفی خود را در نظرات بیاورد 

سوم: پرهیز از سیاست زدگی در فضای بحث علمی است و منظورم از سیاست‌زدگی بیشتر از آن که به خود سیاست متوجه باشد به یک روحیه خاصی که در جامعه‌ی ما پدید آمده متوجه است. این که ما بی‌پروایانه در مورد هر چیزی، و آن هم بدون تفکر شروع به اظهار نظر کنیم یکی از مصادیق این روحیه است. این که تعصب  بر عقل ما در مسائل پرده بیفکند  و بدون اجازه به تفکر و هم اندیشی، افراد و عقایدشان را  در دسته و گروه خاصی قرار دهیم می‌تواند مصداق دیگری باشد (شاید این مسئله را زمان دیگری بیشتر مطرح کردیم)

بنابراین نام دسته و گروهی نخواهد آمد مگر با ذکر تفکر یا تفکرات آن دسته.

به هر حال چراغ هدایت ما در نوشتن همانا حفظ حرمت تفکر خواهد بود

چهارم: این خط مشی بر سبیل تقوا و در سایه‌ی عقل و خرد قابل اصلاح است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حمید رضا مستاجران

مطلبی از بلاگ

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار! 

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

نویسنده‌‌ی این مطلب: سایت بلاگ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰