سلام در کانال سروش من با مطالبی که فعلا برای نوجوانان دبیرستانی می گذارم همراه شوید.
کانال معلم خصوصی در سروش:https://sapp.ir/physices9
مطالب کانال عموما در مورد آموزش های مربوط به فیزیک دبیرستان و مطالب مورد نیاز بچه ها است.
سلام در کانال سروش من با مطالبی که فعلا برای نوجوانان دبیرستانی می گذارم همراه شوید.
کانال معلم خصوصی در سروش:https://sapp.ir/physices9
مطالب کانال عموما در مورد آموزش های مربوط به فیزیک دبیرستان و مطالب مورد نیاز بچه ها است.
اتم هادریافت
حجم: 21.2 مگابایت
توضیحات: درسنامه قسمتی از فصل سوم علوم هشتم
؟؟؟؟
توصیه می کنم که نیایید! آقا این همه رشته، فیزیک چه خبره مگه؟
خوب اگر هم اومدید حتما قبلش به فکر یه شغلی باشید!
فیزیک هم سخته (واقعا؛ نه الکی) هم بعد ...
فیزیک و شاخه های آن در ایران
رشته فیزیک در دوره لیسانس
فیزیک محض, فیزیک حالت جامد (پرکاربردترین), فیزیک هسته ای, فیزیک اتمی مولکولی
بچه های فیزیک بعد از دوره کارشناسی برای ارشد می توانند به خوبی وارد رشته های مهندسی مثل اپتیک, مهندسی پزشکی شوند. نکته این که کسانی که می خواهند وارد فضای رشته نانو فیزیک پزشکی شوند شاید بهترین نقطه در بدو ورود به ارشد باشد چرا که بعد از ارشد فیزیک وارد رشته های پیرا پزشکی شدن به دلایلی (مثل تفاوت مواد درسی, قبول نکردن دانشکده ها و استادان این رشته ها) مشکل می شود.
فیزیک در دوره کارشناسی ارشد:
فیزیک ذرات بنیادی, فیزیک حالت جامد (ماده چگال), فیزیک هسته ای, فیزیک اتمی مولکولی,
بچه های فیزیک ارشد برای دکتری به غیر از شاخه های فیزیک می توانند در رشته هایی مثل نانو مواد نیز داوطلب شوند.
فیزیک برای دکتری:
فیزیک ذرات, فیزیک حالت جامد, فیزیک هسته ای , فیزیک اتمی مولکولی, فوتونیک, نانوفیزیک
بسم الله الرحمن الرحیم
چی فیزیک اسلامی؟
آقا یعنی چه! طب اسلامی کم بود فیزیک اسلامی هم اضافه شد
خوب این یه مسئلهای هستش که برعکس ظاهرش چندان جدید هم نیست.
از قدیم هم وقتی میگفتیم اقتصاد اسلامی میگفتند اقتصاد که اسلامی و غیر اسلامی ندارد علم اقتصاد یک علم مطلقی است که برادران غربی به آن دست یافتهاند. یا وقتی میگفتیم علم سیاست اسلامی میگفتند سیاست که اسلامی و غیر اسلامی ندارد احتمالاً در یک جمله هم علم سیاست را میتوان خلاصه کرد و اون این که 'همانا سیست بی پدر و مادر است' خوب خدا رحمت کند شهید آوینی را که جواب بعضی دوستان را حداقل ۲۲ یا ۲۳ سال پیش در کتابهایشان داده اند.
خوب شاید بد نباشد که اصلاً یک مقداری فیزیک را در این مقال رها کنیم و بنگریم به این قید اسلامی بودن یا نبودن یک چیز و اینکه منظور چه میتواند باشد. البته باید خود را یادآور باشم که هر کسی که از این قید استفاده میکند میتواند از آن منظوری داشته باشد غیر از منظور دیگران. بنابراین بنده فهم خود را در اینجا میآورم و اصلاً ادعایی ندارم که دیگران هم از این کلمه همین مفهوم را در نظر دارند.
یک مفهوم این است که در هر علمی همین چیزی که الان معروف است را بیان داریم و هر دفعهای یک آیه یا حدیث برای تأیید آنجور کنیم و یک قید اسلامی هم ته آن بچسبانیم و بگوییم اسلام هم این صحبت ما را تأیید می نماید. که این مسأله سابقه بس طولانی دارد و همانا به آن همان تفسیر به رأی گویند به قول یک بزرگواری وقتی امام عصر ظهور فرمایند گروههای مختلف با ایشان به جدال برخیزند که ما تفسیر خود را از قرآن داریم، ما این را از قرآن میفهمیم (یعنی آنچه تو میگویی از برای خودت)
یک مفهوم دیگر این است که بچسبیم به آیات و روایات و به قولی به ظاهر روایات، اصلاً هیچ کاری نداشته باشیم که دیگران هم بلاخره نظری دارند باید نظر آنان را هم شنید و بررسی کرد. فیلسوف را به یک عنوانی طرد کنیم عارف را به یک عنوانی، کلامی را به یک عنوانی و فقط فکر خود را قبول کنیم. یعنی فقط آنچه خود از آیه و روایت میفهمیم را بپذیریم
در اینجا باید نکتهای را در مورد آیات و روایات متذکر شد و آن اینکه قرآن خود صریحاً در مورد خود در سوره آل عمران میفرماید که قرآن دارای آیات محکم و متشابه است که آیات محکم اساس قرآن هستند همچنین در روایت نیز داریم که معصوم میفرماید کلام ما نیز مثل قرآن دارای محکم و متشابه است (متشابه آن را به محکم آن بر گردانید)
یک مفهوم دیگر که از اسلامی بودن یک چیز میتوان در نظر گرفت این است که بگوییم اگر کلامی از زبان دانشمند مسلمانی گفته شد آن کلام نماینده اسلام و علم برآمده از آن اسلامی است مثلاً ابوعلی سینا دانشمند مسلمانی است که هر گاه به مشکلی علمی برمیخورد دو رکعت نماز به جای میآورد و مشکلش حل میشد (احتمالاً این داستان در مورد بوعلی مشتی است از خروار )
سؤال این است که بوعلی دانشمندی متشرع؛ اما آیا این باعث میشود که علم بوعلی در هر زمینهای علم اسلامی باشد؟
باید تذکر داد که نمیتوان انتظار داشت علم منسوب به اسلام خالی از اشکال باشد چرا که اگر چنین انتظاری باشد اول از همه از علم فقه و اجتهاد مجتهد باید باشد بنابراین نباید اختلافی بین مجتهدین باشد.
با این مقدمه باز بر میگردیم به سؤال اول:علوم اسلامی دارای چه ویژگی هستند که آنها را اسلامی میکند؟
آیا این مسأله برمیگردد به شیوه ی تحقیق در این علوم؟ آیا اگر همانطور که در حوزه احکام فقیه با چندین سال غور در حدیث و شیوه استدلال مخصوص به خود به احکام میرسد در حوزه طب یا فیزیک هم کسانی غور در احادیث طبی یا طبیعی کنند و مسائلی را کشف کنند آن میشود طب اسلامی یا فیزیک یا اقتصاد اسلامی؟
آیا شیوه تحقیق، علم را اسلامی میکند یا هدف؛ یا ...؟
از آنجا که مسائل و موضوعات مختلفی میتواند و می توانسته در موضوع مورد بحث ما تأثیر گذاشته باشد؛ ما خود را محدود شاخه خاصی نمیکنیم.
از جمله موضوعات مطرح نحوه سیر علوم در تاریخ اسلام است.
علوم گسترش یافته از صدر اسلام تا تقریباً دویست سال پیش را از یک جهت میتوان علوم اسلامی خواند و آن این است که کمتر عامل فکری خارجی وارد جامعه اسلامی شده
عموم تفکر خارج از جامعه مسلمان که در این دوره وارد جهان مسلمانان شده تفکر یونان است.
به نام هستی بخش بینیاز از اثبات
قبل از شروع ببخشید که جسته گریخته مطلب میگذارم. خوب دلیلش اینه که الان فیزیک را حقیقتا در حاشیه دور زندگی دارم دنبال میکنم و مثل بعضی هم پول نمیگیرم که ذهن جونا را با صحبتهای شبه علمی مشوش کنم
این که میگم شبه علمی برای اینه که هر سخنی باید ارزشگذاری علمی بشه و میزان قطعی و یقینی بودن آن مشخص بشه
این روزها حرف از پر کردن قلب رئاکتور هستهای اراک نقل و نبات سخنان دیپلمات های کشورمان است
اما چرا با خوشحالی این حرف ها را می زنند نکنه واقعا باورشان شده که بازی برد برد بوده؟!!!
به هر حال نتیجه بازی برد برد نفت ۳۰ دلار و کمتره که به اسم عربستان و به کام کد خداست.
از قضا سرک انگبین صفرا نمود روغن بادام خشکی می فزود
یاد شهید استاد علی محمدی
یاد شهید شهریاری که به اخلاق و عرفان هم در میان دانشجوهاش شهره بود
یاد شهید احمدی روشن
....
و امروز یاد شهدای مدافع حرم
گرامی
شهید شهید راه اسلام است چه شهید هستهای، چه شهید مدافع حرم، چه شهید دفاع مقدس و انقلاب
ما شهید راه رفاه مردم نداریم. اشتباه فکر کرده اند کسانی که فکر کردند این ها در راه کسب رفاه مردم شهید شدند
اما راستش من یه گلگی از این شهدای هسته ای دارم و اون این که فکر کنم شما اشتباه کردید
اول باید به کار فرهنگی میپرداختید و فکری برای تفکر خودباختگان می کردید و بعد دنبال انرژی هسته ای می رفتید
اگه این کار را می کردید الان زحمات چند ساله تان را زیر بوتو ن دیپلماسی نمی کردند
به قول مولانا
ما در این انبار گندم میکنیم گندم جمع آمده گم میکنیم
می نیندیشیم آخر ما به هوش که این خلل در گندم است از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زده است وز فنش انبار ما ویران شده است
اول ای جان دفع شر موش کن و آن گهان در جمع گندم جوش کن
گرنه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چل ساله کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟
پ بازگشت به طبیعت شانسکی
آیا باورشان نمیآید که ما خدایی را می پرستیم که او نه تنها جهان را آفریده است بلکه قوانین و علوم حاکم بر آن را نیز آفریده است. حتی اگر شانس به عنوان یک قاعده هم پذیرفته شود خدای عین وجود ما از خدایی خود نمیافتد.
راستی شانس خالق نمی خواهد؟!
سوال: آیا در نظر این افراد حادثه و احتمالی که امروز طبیعت در آن استقرار یافته است نسبت به دیگر حادثه ها و پیشامد ها پایدارتر و سازگارتر است؟ چرا بله و یا چرا نه؟ اگر طبیعت احتمالات پایدار را قبول میکند و از احتمالات ناپایدار عبور میکند آیا وجود حالتهای پایدار نیاز به قوانین و قواعدی غیر از شانس ندارد؟
طبیعت چه شانسکی و چه غیر آن قوانین پایه ای دارد که آن قوانین قائم به ذات خود نیستند و نیاز به وجود آورنده دارند.
و اگر هم احتمالات نسبت به یکدیگر هیچ ارجحیتی ندارند و هیچ کدام سازگاری بیشتری نسبت به دیگری ندارند پس دنیای ما هر ساعت باید ویران شده و دوباره به حالت جدیدی بیافتد چرا که این حالت جدید پایداری بیشتری نسبت به بقیه حالات ندارد و دنیای ما هم دائم در حال تغییر است دائم باید در حالت ناپایدار جدیدی قرار گیرد.
ب تفکر مبتنی بر شانس
ما اصلا کاری به این که شانس میتواند به خودی خود خدا را نفی کند یا نه نداریم امّا میخواهیم ببینیم اگر ما معتقد به شانس شدیم طبق این اعتقاد چگونه باید فکر کنیم:
اعتقاد به شانسکی بودن طبیعت هر مفهومی که نداشته باشد حداقل دارای این مفهوم است که شخص معتقد به آن همه چیز را کشک و پوچ میداند (امّا تاریخ پوچ انگاری زودتر از این حرفها شروع شده است) آیا کسی که هر روز به درختان و کوهها و آسمان و زمین نگاه میکند میتواند بپذیرد که همهی اینها محصول شانس است
در مورد شانس حداقل چیزی که میتوان گفت این است که اثبات پذیر نیست چرا که فرضا من معتقد به شانس باشم بنابر این نه تنها آسمانها و زمین بلکه خود من هم باید محصول شانس باشم یعنی پوچ باشم آیا موجود پوچ میتواند به اثبات چیزی بپردازد؟
الف طبیعت شانسکی : طبیعت محصول شانس است یعنی احتمالات مختلف. آیا واقعا این گونه است؟
می گویند طبیعت همیشه بین میلیاردها شاید هم بیشتر، حادثه ی مختلف بالاخره یکی را انتخاب می کند و بعد از آن در حالت جدیدی قرار می گیرد که در پیش روی خود یک فضای نمونه ای دیگر دارد که این فضای نمونه ای نیز به نوبه ی خود می تواند به بزرگی فضای نمونه ای قبلی باشد و همین طور طبیعت جلو می رود بعضی وقت ها انتخاب های طبیعت آن را به سمت ویرانی می برد و بعضی وقت ها این انتخاب ها آن را به سازگای می برد و بالاخره این گونه طبیعت به حال کنونی خود رسیده و سپس می گویند خوب همه چیز خوبه پس چه نیازی به خدا هست ؟ پس طبیعت خدا نمی خواهد.
ما می پرسیم این حرف ها چه ربطی به وجود خدا دارد ؟
به فرض که طبیعت در عمیقترین لایه خود از هیچ قاعدهای به جز قاعدهی شانس پیروی نکند آیا این مستلزم این است که خدا وجود ندارد یا طبیعت نیاز به خدا ندارد؟
در میان افکار متفاوت در مورد استفاده کردن یا استفاده نکردن از ابزار چند فکر شاخص وجود دارد
1- دسته ی اول که هر گونه استفاده از ابزار را برای بهره گیری از طبیعت غیر مجاز می شمارند. امّا چرا؟
بر طبق عقیده ی این عده خداوند همه چیز را بر اساس حکمت آفریده (البته این مورد قبول ما هم هست) و نباید طبیعت الهی را بر هم زد. بنابراین ما حق هیچ دخالتی در طبیعت را نداریم. نتیجه ی این صحبت این است که باید کوچک ترین ابزار را کنار گذاشت.